Pirayeh Yaghmaii
_______________
Hideaki Yamanobe, White Landscape N°1, 2008
___________________
پيرايه يغمایی
حضرت هيچ
بر بلندای درد ایستاده ام،ه
سیاه مست تنهایی خویش.ه
و باد را شبانی می کنم.ه
تمامی سرمایه ام،ه
اشک و فریاد و بغض
ه- که با طراوت جوانی تاخت زده ام - ،ه
در پستویی دور از دست،ه
پنهان است.ه
در زمان حکومت « حضرت هیچ »ه
اینک بر آنم،
تا در دردهای تبعیدی ام
پَری بشویم
که دوگانه ی عشق را
از خون وضويی باید ساخت ...ه
سیاه مست تنهایی خویش.ه
و باد را شبانی می کنم.ه
تمامی سرمایه ام،ه
اشک و فریاد و بغض
ه- که با طراوت جوانی تاخت زده ام - ،ه
در پستویی دور از دست،ه
پنهان است.ه
در زمان حکومت « حضرت هیچ »ه
اینک بر آنم،
تا در دردهای تبعیدی ام
پَری بشویم
که دوگانه ی عشق را
از خون وضويی باید ساخت ...ه
_____________
2 comments:
خیلی زیباست پیرایه جان
با سپاس
خوشحالم که می توانم تازه ترین سروده ها و نوشته هایت را ببینم
شادکام باشی
Post a Comment