Sheida Mohammadi
_____________________

Wing Of Emerald-patched Cattleheart Butterfly_
_________________
شیدا محمدی
هوای باران و فرشته
سنگهای دوست و دلم تنگتان خیلی
ه - دلم تنگتان خیلی
به نستعلیق های خیس
به اسمهای براق
به عشق ه ه که این روزها تنها اینجا میبارد.ه
چه گورستان دنجی ه ه و با بوی این درخت به موسیقی شما گوش می دهم
سلام ای ستارههای طرار
سلام ای مرد های سینه چاک و سبز
گلهای مروارید ه ه باز دور هم نشستهاند و از نیلوفرهای کبود برکه حرف می زنند
از نام جدید کوچهها
که یکی یکی تبدیل میشوند به اشاره های جدید.ه
دستم در دست پسرم میتوانست باشده ه ه هوایم پروانه و آفتاب
دستم در دست تو میتوانست باشد ه ه ه هوایم باران و فرشته
ما داشتیم با لک لک ها و سینه سرخ ها می رفتیم
ما داشتیم با بلوط های قدیمی از بهشت حرف میزدیم
از تن و موهای دخترکی شبیه همین کاجِ اینجا.ه
آن روز آن روز آن روز که تخت و رخت شما از راه رسیده بود
کوچهای آمد و دیدم سرم گیج می رود
دیدم ماشینهای سیاه از کتاب و ساعت و شهر ه ه ه شما را برداشته اند و می برند
من در کوچه ای گم شدم
با دست های قفل و آدم های نیمه تمام
بی شما و ابدی .ه
ه - دلم تنگتان خیلی
به نستعلیق های خیس
به اسمهای براق
به عشق ه ه که این روزها تنها اینجا میبارد.ه
چه گورستان دنجی ه ه و با بوی این درخت به موسیقی شما گوش می دهم
سلام ای ستارههای طرار
سلام ای مرد های سینه چاک و سبز
گلهای مروارید ه ه باز دور هم نشستهاند و از نیلوفرهای کبود برکه حرف می زنند
از نام جدید کوچهها
که یکی یکی تبدیل میشوند به اشاره های جدید.ه
دستم در دست پسرم میتوانست باشده ه ه هوایم پروانه و آفتاب
دستم در دست تو میتوانست باشد ه ه ه هوایم باران و فرشته
ما داشتیم با لک لک ها و سینه سرخ ها می رفتیم
ما داشتیم با بلوط های قدیمی از بهشت حرف میزدیم
از تن و موهای دخترکی شبیه همین کاجِ اینجا.ه
آن روز آن روز آن روز که تخت و رخت شما از راه رسیده بود
کوچهای آمد و دیدم سرم گیج می رود
دیدم ماشینهای سیاه از کتاب و ساعت و شهر ه ه ه شما را برداشته اند و می برند
من در کوچه ای گم شدم
با دست های قفل و آدم های نیمه تمام
بی شما و ابدی .ه
13 June 2010, Maryland
بازنویسی 6 June 2011, Monterey
________________
No comments:
Post a Comment