Saturday, October 1, 2011

Razie Khosravi

__________________

Edward Hopper, Reclining Nude
___________
راضیه خسروی


باز هم عینکم را جا گذاشتم
روی صفحه ای سیاه
یا آبی
یا هر رنگ دیگری که خودکارم هم
چشمم خون میبیند
و اشتباه می کند
شاید باغ تفنگهای کله ام راضیتر است امروز
که من حالا واقعی تر شده ام
سکان از دستم میکشد ،پاهایم
به هرز رفتن حالا حس عجیبی به من می دهد
راهم که با عینک کج ومعوج بود
صراط مستقیم است عجیب
من حتی مرد بودن چشمهایم را یادم رفته
برای خودم یک زن تمام و کمالم
مردشورت را ببرند عینک لعنتی
و همیشه جا بمانی از من.ه
خرداد 89



_______

No comments: