Sunday, January 1, 2012

Sahand Aghaei

__________________

Gillles Peress - Iran 1979, Tourists in Kurdistan
_________________
سهند آقایی

کلاغ‌پر برای عموهام

1
وقتی همه خواب بودند
و خمیازه با بوی زیرپوشِ جمعه رَم می‌کرد
من بودم و تفنگِ ترقّه‌ای
و نارنجیِ پاخورده‌ی قالی
که تا تولدم برای دوچرخه می‌ترسید
و مردمک‌های پریده تا انار
می‌رفت لای چشم‌های در
تا خمپاره با پاهای پدر
ه ه ه ه ه ه پَر!ه
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه کلاغ ه ه ه ه پَر!ه
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه گنجشک ه پَر!ه

2
همیشه خودکارِ قرمزی که خونِ کاغذ درآوَرَد
تف می‌کند به صورتِ خسته‌ای که از مردگی باد می‌کند
تف می‌کند به تحرّکِ صامتِ ران‌های چاقِ تابه‌تا
به عموهات/ هالیوود/ بن‌بست/ کودتا
شک می‌کند به دیوانه‌ای که هر چه می‌دود از من به کوچه سنگ!
ه
سر می‌کشد از چالوس و پیچ و صبحانه
و بوی دهانی که درگرفته میانِ انگشتِ اشاره و بینی...
ه
نرگس! نبوده‌ای که بدانی
عشق می‌کنم که بخوابی!
ه
با دیوار/ شعر/ حمام
پاندا/ ژیلت/ سیگار
شیشه/ دوچرخه/ پدر/ انقلاب/ انقلاب/ سینما/ قالی
احمق نبوده‌ای که بدانی!
ه
مردی که پرتقال‌های عادتش خونی‌ست‌‌
همیشه بی‌خودی لم می‌دهد به خاقانی
طاووس بین!
ه
که سیگار می‌کشد...
ه
وانگه از آبی
تشبیه می‌کنی به پیچک و اردیبهشتِ سنجابی
که عاشقت بشن واسِ اخلاقِ سگیت
یا گوش بدن فقط که تو حرف بزنی
واسِ پررو بودنت
واسِ دیوونگیت
واسِ دختری که هم قافیه نیست
تو بگی هست
اون بگه نیست
واسِ مادربزرگ
طفلک قصه نگفته بود ولی
تلمیحِ ظریفی زده بود پشتِ پاهای من از حنا
منشآتِ شاتوت می‌چکید از لباش و کربلا
صدا: رفته بود زیرِ چرخ و
ه ه چراغِ زنبوری
تصویر: شکسته بود توی حوض و هندوانه و قالی
هوا هم ـ بی‌پدرـ :
ه سرد!ه
همیشه آن بادی که پشتِ شیشه می‌ریزد از برگ
چشم‌های تو را تا زمین بهانه خواهد کرد
چرا پشتِ این همه لیوان کمین کنم؟ که چی‌؟
ه
ای مات!
ه
ای یگانه‌ترین مات!ه
دست‌هایم را می‌گذارم روی تمامِ عیب‌هات
عیب از کنارِ دامنی که می‌زنی بالات
رقصی چنان که پرده بگوید هوای چنگ
شیدا شده برای چی شیدات؟
ه
پیدا شده
تصادفی
پیدات!
ه




___________

No comments: