Monday, April 1, 2013

Azita Ghahreman

_________________ 


Atoosa Vahdani - Woman, Here and Here After
_____________________ آزیتا قهرمان 


 اینجا حومه های کلاغ است


باران ها از همین راه رفته بودند
با کیف و با کلاغ
و پرسش ها   کودک می نوشت
چرا   مگر      آیا     اگر؟
ه
دست که می انداختند درگردنم  دیوانه های سپیدار
روی دوچرخه عباس را می دیدم !
ه
لطفا ! پرچم نیاویزید برنرده ها  سیاه
این صحنه زیباست !
ه
تنهایی زخم ها را می تند
و راه می کشد
درجاده هایی که دوراست    تا دیگر

نه مثل اینجا که باروی کهنه ای ست غروبش
خیابان هایش تا هرگر نمی رسند
و آسمان را زشت می بافد    چرا ؟
ه
می خواهم کوچک برگردم
کوچه هارا مشت مشت خالی از برف
تخته سیاه را بسوزانم   آیا ؟
ه
تا دور می زنم خودم را
با انگشت های خاکی
روی زانوانت   عاشق ترم
از شاخه هایت بالاترم     تا چیدن های سیب

اینجا زنی انشسته ام    مگر؟
ه
مارها دربازی  نقشی نداده اند
به موهای تیفوسی اش

تا پله را بیاورند
برلبه ام ایستاده ام
از سمتی که می رفتند باران ها
و عباس ها از خیابان رد نمی شوند    اگر؟
ه
شماره برهوت را بگیر

اینجا حومه های کلاغ است
لطفا پس از صدای قار    پیام بگذارید .
ه

2002

_______

No comments: