Pirayeh Yaghmaii
________________
Lamia (Λάμια) series | No.04 | 2014 by
___________
پیرایه يغمايی
سمّ سنگين ارغوانی
افاقه نکردی
باران آمد رگباری،ه
زمين اصلن تر نشد. ه
اما تو رقيق شدی
و در تنم به راه افتادی
از دست به پا، ه
از پا به دست، ه
از سر و دست و پا به همه ،ه
همه به هم وصل شد .ه
مُخ پوکم هنوز کار می کرد و دیدم که رقیق می شدی. ه
شايد من بودم که تو را مسموم کردم
می دانستم یک نوع سمّ خطرناک مرا می خورد،ه
فکر نمی کردم ارغوانی باشد.ه
اما رنگش چه اهميتی داشت ؟ه
مهم این بود که تو افاقه نکردی
به هر حال من خوابم برد ،ه
در آبريزگاه .ه
وقتی بیدار شدم، ه
آبريزگاه ارغوانی شده بود
و من در ميان تو دست و پا می زدم.ه
______________
No comments:
Post a Comment