Robab Moheb
__________________
ُShadow 2009 by Robab Moheb - Acrylic
_______________رباب محب
پر
صلابت است مادر
مادرم در جعبه ی
خاطراتش پنهان است
با گرانبهاترین
دارایی هایش: نفس بریده ی من
نگاه خسته ی خواهر
سرکشی های برادر
و چند لباس کهنه
و پوسیده برای روز مبادا
که مبادا برهنگی
از زیر چادرش بزند بیرون
از بیخوابی های
دلمه شده ریز پوست
چاقوی تیز نگاه
در کاسه های چشم
تاجی مانده ست
روی سرش
با چند خرده ریز
بی ارزش دیگر
مثل موچین و
بند رخت
کف صابون و پودر
دریا
و کنار طشت رخت یک دریا کلاغ
خوابیست که از
اشک هایش
نقاب برمی چیند
جلوه های
اشرافی مادر
تنها مخاطبش باد
و پنجره ای رو
به افق های صاحبالزمان
بعد از هر اذان
صدایش را می چیند
روی بقچه ی نماز
معلّق پا درهوا
بی هیچ قید و
شرط
به قمار زندگی
تن درمی دهد
استکهلم زمستان
2016
___
No comments:
Post a Comment