Ziba Karbassi
___________

زيبا كرباسي
___________
___________
پروانه روي سينه ام
سرم که هميشه روی هواست
بی هوا بر گردنم نمیايستد راست
دستهايم که آواره میشوند
تک
توی جيبم
جفت
روی دامنم
پروانه روی سینه ام
بال پشت گردنم
يا بالش روی زانوانم برای سری
که نمیداند اين همه سرخ را کجا آبی کند !ه
آبی : بايد مثل زنهای درستِ نجيب دست در جيب شوهر داشتی
تا نارنجی می شدی در خوابهايت که هنر پيشهی اولش
هر شبه زرد میشد !ه
او هم میتوانست يک شب از راه برسد
و در خواب
سرت را از سينهی جانی دپ
يا مثلا همين مردِ همسايه برای يک شب جا به جا کند
تا
شکر شکن شوند همه طوطيان هند و نایناناینانای ...ه
تا نارنجی می شدی در خوابهايت که هنر پيشهی اولش
هر شبه زرد میشد !ه
او هم میتوانست يک شب از راه برسد
و در خواب
سرت را از سينهی جانی دپ
يا مثلا همين مردِ همسايه برای يک شب جا به جا کند
تا
شکر شکن شوند همه طوطيان هند و نایناناینانای ...ه
با سری که هميشه روی هواست
و بی هوا که بر گردنم نمیايستد راست
با دستهايی که نانای نمیدانند
و فقط بلدند به گودی تنم زل بزنند
و بی هوا که بر گردنم نمیايستد راست
با دستهايی که نانای نمیدانند
و فقط بلدند به گودی تنم زل بزنند
و من که بلدم آينه بنشينم
و با نام گلوگير تو هق هق بزنم ...ه
و با نام گلوگير تو هق هق بزنم ...ه
_____________
No comments:
Post a Comment