Saturday, March 1, 2008

Sheida Mohammadi

____________


Antero de Alda Portugal Poema de guarda chuva aberto
ــــــــــــــــــــ


شیدا محمدی


گئتمه‌سی گونشین اگری و ایراق

گِئچ‌دیر دای
آچماسی دوگمه‌لرینین آرتیق
ماوی بارماق‌لاریمین گولمه‌سی باغریندا
و آچارین دولاشماسی بوغازیمدا
و گَل گَل گَل هارایی
لئمون‌لار لا آلمالارین آراسیندا گل‌مه‌لری
کولگن نه اگری نه ایراق گدیر گولگه‌مدن ایندی گولوم

مور کوینگیمی ندن اوپوشون دای لکه‌لن‌دیر میر؟
م
و تنینین نارینجلاری ندن ممه‌لریمین سورماغایندان شیشمیر ؟
م
آه سسین آرتیق
قالچالاریمین قورباغالارینی قورو قورو قورو قورلداتمیر ...
م

ایندی
سسین موراریرکن
گوزلریمده سیگارانی سوندورورسن
و ساعاتین یاری یوزو
ساچلاریمین بوُزلوغوندا یوخونور یوخلییر.
م

_______

رفتنِ اریبِ آفتاب




دیگر دیر است
برای باز کردن دکمه هایت
و خنده انگشتان آبی ا
م بر سینه تو
و چرخیدن قفل
ه ه ه در حنجره ی من
و هلا هلا هلا
در آمدن میان لیمو و سیب ها
و سایه ات که
اریب می رود از سایه من.
ه



چرا دیگر بوسه ات بر پیراهن بنفشم لک نمی اندازد؟
ه
و نارنجی های تنت ازمکیدن پستان هایم
باد نمی کند ؟
ه
دیگر صدایت
قورباغه ها را در ران هایم غو غو غو غوک نمی...
ه


حالا هر وقت
صدایت کبود شود
سیگارت را در چشمان من خاموش می کنی
و نیم دایره ساعت
در خاکستر موهایم
به خواب می رود.ه





جولای 2006 ه


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



دیشب در نشست دفترهای شنبه کنار داستان و شعر خوانی مراسم کوچک تولدی هم بود برای شاعر جوان ایرانی شیدا محمدی. در حضور گرم شانه‌های آذر و مهربانی‌ خیلی سرخ رنگ ژیلا خانوم کاشف. کیک هم خوشمزه بود و من هم کمی بیمار. من چون نمی‌دانستم نتوانستم هدیه‌ای برای تولد بگیرم. ولی این ترجمه را برای شیدا خانوم شما به حساب هدیه بگذارید. شیدا جان تولدت خیلی مبارک و مثل شمعها در سرخی و شادابی! ه ه ه ه ه هه ه ه هه ه هه ه هه ه هه ه ه هه ه هه ه ه هه ه هه ه هه م


____

No comments: