Mazaher Shahamat
______________
Tumba de los Giocolieri
_______________
مظاهر شهامت
آهو
هوا خوب است
دستم را هوو می کنم
که
آهو بگیرم
اين اما بار ديگر است
بعد از آن دشت
كار خانه را تمام كرده بوديم
و كارخانه
هنوز نوزده بار ستون هايش را دورتر داشت
دستآموز بود آهو
هوو مي كردي دست را
دست مي زدي به پوزه هاي مهربان
حالا
ران اسب را نقاشي كن
و شاخدار كن آهو را
بلكه ... ه
نه ! اين بازي ها فايده ندارد
اين آپارتمان كلافه
كلاف خود را گم كرده
و سر درآورده از دايرههاي تو به تو
تا هر دو
بی هیچ تویی دیگر
تنهاتر از همیشه باشیم .ه
دستم را هوو می کنم
که
آهو بگیرم
اين اما بار ديگر است
بعد از آن دشت
كار خانه را تمام كرده بوديم
و كارخانه
هنوز نوزده بار ستون هايش را دورتر داشت
دستآموز بود آهو
هوو مي كردي دست را
دست مي زدي به پوزه هاي مهربان
حالا
ران اسب را نقاشي كن
و شاخدار كن آهو را
بلكه ... ه
نه ! اين بازي ها فايده ندارد
اين آپارتمان كلافه
كلاف خود را گم كرده
و سر درآورده از دايرههاي تو به تو
تا هر دو
بی هیچ تویی دیگر
تنهاتر از همیشه باشیم .ه
_______________
No comments:
Post a Comment