Wednesday, October 1, 2008

Arash Nosratollahi



scania codex

_______________


آرش نصرت اللهي



انبوهم

مثل گيسوان دختري كه هوا را

به ايوان مي بندد

تاريك است

مثل اعماق چشم هايي كه مرا ه ه ه ه مي ربايند

تاريك است

شب را نمي بينم

و كوچه را ه ه ه ه كه از خواب پاسبان ه ه ه ه ه مي ترسد

روياي سرزمين

سرم را سنگين مي كند

روياي خانه اي كه در ايوانش

گيسوانت

هوا را رها كرده باشد

ه ه مثل باد

براي بودن ه ه ه ه ه بايد بدوم ! ه


30/ شهريور/ 86

______________

2 comments:

Anonymous said...

مثل باد برای بودن باید بدوم. چقدر زیبا. و چقدر ساده! چقدر دور از شعر بی‌رمق و بی‌جهت فارسی
!

مرسی

Anonymous said...

شعر بسیار زیبایی بود . برایتان آرزوی موفقیت روز افزون دارم.