Wednesday, October 1, 2008

Makan Mehrpouya




Psychedelicatessen Owner

Bruce Conner

_________

ماکان مهرپویا


کویانیسکاتسی


ایستاده است زمان
و دست متوازن سکون
نوازش می کند خاک ترک خورده چهره ام را.ه

تن مذابم
آرام گرفته در آغوش بانوی زمرد پوش
ه«جنگ مغلوبه شده»ه
این را چنگ نواز برهنه ای که نشسته بر ابر پنبه پوش آسمان می خواند.ه


وارونه بکوبید صلیبم را بر زمین
و به رقص آورید روسپیان را به دور شکنجه گاه ام
و در بزم جانانه اساطیر سقط شده
چنان آتشی بیافروزید
تا بخار شوند اشک هایم
پیش از آنکه خاک تشنه چهره ام را
سیراب کنند. ه


____________________

2 comments:

Anonymous said...

این شاید سومین شعری بود که از شما خواندم.
همانطور که در کامنت قبلی ام در پست سپتامبر هم اشاره کردم، ...شما شعرتان ، نگاهتان و قلم تان جدی است، یعنی آمده اید که بمانید. به زیبایی و از طریق حس تان، مناسبات واژه ها را می شناسید و از آنها بهره مند می شوید. دوست داشتم بیشتر از شما می خواندم...گو اینکه همین 3 شعر هم گویای تولد یک شاعر است.
"کویا نیستاسکی" ، قوی و به مراتب سرشار از حس و تصویر است. در یک خلاصه...شما حرف برای گفتن دارید و زیبا حس خودتان را القاء می کنید. موفق باشید

Anonymous said...

تصاویر این شعر تصاویری بسیار قوی و منسجم اند و هر کلمه و هر جمله ای در این شعر بار تصویری زیادی را با خودش حمل می کنه . به گونه ای که در نهایت در پایان شعر از همدستی این کلمات و جملات تابلویی باقی می مانه که بسیار دیدنی و بسیار قابل تامل و تعمقه. .