Saturday, November 1, 2008

Azar Kiani

____________




آذر کیانی
_________________

از كتاب پلاژ مردگان شاد: ه


خداي انهدام




گربه اي كه جيغ مي كشد در سكوت تو
خداي انهدام و نابودي ست. ه
گربه پرسه مي زند
سكوت پنجه مي كشد. ه
بيني ات جيغ
جيغ روي نفس هايت
نيازمند رهائي ست. ه
اين فاصله منجمد نمي شود
اين قطره ي شور
گربه در سكوت نفس مي كشد
تو نفس مي كشي
پره هاي بيني خدا مي لرزد. ه

________________

4 comments:

Anonymous said...

ممنون که این شعر را گذاشتید اما این شعر و چند شعر دیگر توسط ارشاد از این کتاب حذف شد. متاسفانه.مممنون یاشار عزیز.

Anonymous said...

شعر عکس کج را خیلی دوست داشتم. وقتی از کادر بیرون زده بود.

Anonymous said...

لرزیدن پرهای بینی خدا تصویر بسیار نیرومندی بود که شعر را به وادی دیگری انداخت. گو یک جمله ناگهان کل شعر را به گروگان گرفت- آنگونه که عشق قلب را

Anonymous said...

آذر كياني اگر بتواند از اين لحن فاخر كه گاهن در شعرهايش به چشم مي خورد فاصله بگيرد.... شاعر توانايي ست