Makan Mehrpouya
![](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEjXNr_rYDPVfLPOmylqrbD7BXWMmz5AssI7dYRXGy4eeXRK-PU_5Asha9O1mqf1igDuMv8w7_pDvECJGZjZ6smNLfznwxZ1YuwlhuAvP-5HYAeYtfMb37JeWJfkvUnv6aA6sTIZrmRxWpJP/s400/From+%E2%80%9CEarly+Days%E2%80%9D+by+Tomoko+Sawada.jpg)
From “Early Days” by Tomoko Sawada
________
ماکان مهرپویا
کشک فلسفه
قدیسان گذشته را دارند
و آینده
از آن گنه کاران است.ه
اما من
بی هیچ خویشتن داری
خویشتنم را به دار می آویزم.ه
گذشته از آن قدیسان
آینده برای گنه کاران.ه
___________
Contemporary Poetry of Iran
ادبیات حاضرِ ایران
at 9:21 AM
Labels: Makan Mehrpouya
2 comments:
سلام . بنظرم میرسد که این شعر بهتر میشد اگر بعد از واژه ی می آویزم تمام میشد. ممنون.
نفی خواستن گذشته و آینده ...گذاشتن و گذشتن از آینده و گذشته ... نه تمنای بهشت و نه جزای دوزخ...همه را باز نهادن برای آنهایی که آن را دارند و خویشتن را به دار آویختن . این باز نهادن و دست شستن خیام واره ...
Post a Comment