Firoozeh Mizani
____________

Armanian Women Kaftan
_____
فیروزه میزانی
عاشقانه
چگونه دایره شد راه و
دایره
شد راه
چه دیر
از دوایر خود دور می رفتم
مرا
در مغربی که می رفتم
شرق دیگری می آمد
آغاز رویتم می شد
خاکه های زلف تاریکم
در سردسیری که ستاره می سوخت
و خنجری که در پهلوم
غلت های ابریش را می زد
گرگ و میش
مرا شرق دیگری می آمد
با قله هاش که برخیزم
با دره هاش که بریزم
از جراحات مانده ام
گشت و واگشت. ه
دایره
شد راه
چه دیر
از دوایر خود دور می رفتم
مرا
در مغربی که می رفتم
شرق دیگری می آمد
آغاز رویتم می شد
خاکه های زلف تاریکم
در سردسیری که ستاره می سوخت
و خنجری که در پهلوم
غلت های ابریش را می زد
گرگ و میش
مرا شرق دیگری می آمد
با قله هاش که برخیزم
با دره هاش که بریزم
از جراحات مانده ام
گشت و واگشت. ه
ــــــــــــــ
1 comment:
خوانش این شعر خواننده را هم شاعر می کند. قشنگ خیلی بود.
Post a Comment