Pablo Neruda
_______
پابلو نرودا
فارسی : فرامرز سلیمانی
_____
شاشنده ی بزرگ
فارسی : فرامرز سلیمانی
_____
شاشنده ی بزرگ
شاشنده بزرگ زرد بود
و بارانی که فرو میریخت
باران مفرقی رنگ بود
روی گنبد کلیسا ها
روی سقف ماشین ها
روی کارخانهها و گورستان ها
روی مردم و باغها شان.ه
او که بود و کجا بود؟ه
مایع غلیظ متراکمی بود
که گویا از اسبی فرو میریخت
و عابران ترسان
بی چتر
آسمان را مینگریستند
و خیابانها را سیل فرا گرفته بود
و شاش مدام جاری بود
زیر در ها
و آبراهها را گرفته بود
مرمر کفها ور آمده بود
فرش ها
پله ها
چیزی مشخص نبود که
این مخاطره از کجا بود
حالا چه بلائی بر سر جهان میامد؟ه
از آن بالا شاشنده بزرگ
خاموش بود و میشاشید
معنی این کارها چیست؟ه
من یک شاعر رنگ باخته و بی هنرم
و این جا نیامدهام که گره چیستانها را بگشایم
یا چترها ی ویژه توصیه کنم
به اُمید دیدار
من به شما درود میگویم و میروم
به سر زمینی که دیگر از من چیزی نمی پرسند.ه
___
PABLO NERUDA
EL GRAN ORINADOR
El gran orinador era Amarillo
Y el chorro que cayo
Era un alluvia color de bronce
Sobre las cupulas de la iglesias
Sobre los techos de los automoviles
Sobre las fabricas y los cementerios
Sobre la multitude y sus jardines.
Quien era donde estaba?
Era una densidad liquido espeso
Lo que caia
Como desde un caballo
Y asustados transeuntes
Sin paraguas
Buscaban
Hacia el cielo
Mientras las avenidas se anegaban
Y por debajo de las puertas
Entraban los orines incansables
Que iban llenando acequias corrompiendo
Pesos de marmol alfombras
Escaleras.
Nada se divisaba.donde
Estaba el peligro?
Que iba a pasar en el mundo?
El gran orinador desde su altura
Callaba y orinaba.
Que quiere decir esto?
Soy un simple poeta
No tengo empeno en descifrar enigmas
Ni en proponer paraguas especiales.
Hasta luego! Saludo y me retiro
A un pais donde no me hagan preguntas.
________
No comments:
Post a Comment