Wednesday, July 1, 2009

Antonio Machado

____________

شعر اسپانیا - آنتونیو ماچادو
Farsi: Yashar A Saremi
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
El Viento

باد

آمد کنارم باد و با من حرف زد
کرخت شدم از یاسمنی که در نفسش بود از یاسمنی که در نفسش.
ه

ه " تو هم می‌توانی صاحب این عطر باشی البته اگر بخواهی
در عوض اجازه بده من هم عطر رُزهای تو را با خودم ببرم. ها؟"
ه

رُزهای من ؟ چیزی نمانده که عطری یعنی کدام رُزها ؟
ه
" گل‌های باغ من هوم! همه مرده‌اند.ه "ه

آهی کشید باد خیلی سوخته،" پس همین جثه‌ی خشکیده‌اش
خش خش‌ برگ‌هایش در حوض خالی .
ه "ه

برداشت و رفت و من ناگهان هق هق
برای باغی که در پاسِ من چندی بود برایِ
... هوم‌م‌م ...ه


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

No comments: