Antonio Machado
____________
شعر اسپانیا - آنتونیو ماچادو
Farsi: Yashar A Saremi
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
El Viento
باد
آمد کنارم باد و با من حرف زد
کرخت شدم از یاسمنی که در نفسش بود از یاسمنی که در نفسش.ه
ه " تو هم میتوانی صاحب این عطر باشی البته اگر بخواهی
در عوض اجازه بده من هم عطر رُزهای تو را با خودم ببرم. ها؟"ه
رُزهای من ؟ چیزی نمانده که عطری یعنی کدام رُزها ؟ه
" گلهای باغ من هوم! همه مردهاند.ه "ه
آهی کشید باد خیلی سوخته،" پس همین جثهی خشکیدهاش
خش خش برگهایش در حوض خالی .ه "ه
برداشت و رفت و من ناگهان هق هق
برای باغی که در پاسِ من چندی بود برایِ ... هوممم ...ه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
No comments:
Post a Comment