Fariba Sedighim
_________
![olga.chagutdinova.chair](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgxcK_FrDmKGZfN69tzuCPIvnt2F52HYROeiqhKA66lLwEHSqEKFs6SHosg6U2eI_otKTjdphkZQyfWb-IO4q_nGpELPPjeb3EkmrwGPgqFP36ONY0s8Drt_oAJPCyYMMzszsk47zvS1A0/s400/olga.chagutdinova.chair.jpg)
Olga Chagutdinova
Chair
__________
فریبا صدیقیم
سطری که حذف شد
مثل چشم های تو آب می شوم روی نیمکت خالی
وقتی که گلوی خیابان پر می شود از دود قطار
و تلق تلق
ه ه ه ه ه ه کفش هایی است که قلب خیابان را تکه تکه می کند
جایم گذاشتی؛ه
قطار پر شد از بلیط و مسافران پاره
جایت گذاشتم؛ه
و مه افتاد روی رقص زنجره ها
خداحافظ!ه
برای گفتنش حضور خدا لازم نبود
سرفه ی خیابان کافی بود
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه دارکوبی که روی زمان می کوبید
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه و گوش هایم زنگ... زنگ
خداحافظ!ه
تار می زنم
ه ه ه ه ه ه ه تارترین نت صدایم را
بوی عطرت هنوز مست
رنگی ات رفته و سیاه و سفیدت مانده به جا
و این تنهایی لرزان و آب شده
راه می افتد در پی قطار
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه که بگوید
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه خدا.........حافظ....ه
وقتی که گلوی خیابان پر می شود از دود قطار
و تلق تلق
ه ه ه ه ه ه کفش هایی است که قلب خیابان را تکه تکه می کند
جایم گذاشتی؛ه
قطار پر شد از بلیط و مسافران پاره
جایت گذاشتم؛ه
و مه افتاد روی رقص زنجره ها
خداحافظ!ه
برای گفتنش حضور خدا لازم نبود
سرفه ی خیابان کافی بود
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه دارکوبی که روی زمان می کوبید
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه و گوش هایم زنگ... زنگ
خداحافظ!ه
تار می زنم
ه ه ه ه ه ه ه تارترین نت صدایم را
بوی عطرت هنوز مست
رنگی ات رفته و سیاه و سفیدت مانده به جا
و این تنهایی لرزان و آب شده
راه می افتد در پی قطار
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه که بگوید
ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه خدا.........حافظ....ه
_______
1 comment:
سلام عزیز. خیلی خوب .چقدر این صحنه ها جلوی چشممان بودو نتوانستیم بگوییم و شما خیلی خوب.
Post a Comment