Saturday, August 1, 2009

Firoozeh Mizani

_________



Sexperiencias, 1968 ~ José María Nunes
______________

فیروزه میزانی


قبه ی باد



چه گیسوان سرخی دارد پاییزِ تابستان
چه اشتهای مهیبی
به جویدنِ برگ ها
نخستین و آخرین باران _ ه
این سیب از یاد رفته
در تعارفی به دنیا.ه

حباب های حایل و پراکنده
تمام فرصت هاست
تمام زمزمه ها سرخ
تنها باد است بیرون و توو می وزد
از چارچوب خالی .ه

_____________

1 comment:

آذرکیانی said...

فیروزه میزانی در شعر همونجائی که باید باشه بی بروبرگرد. معرکه بود.ممنون