Massumeh Ziai
______________________
![](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhN0Wp9W530YST-BnZwzFcKjSCTHhFXV5Yi7OgFIJ6IwKOx3uresxwWOyo7VkWSaTraR2ga-27iUqhnke2ko8VvmWex6YZNdGkmqGAojOaQNy3uRnPEMQJzBmHHMvzvH8NxOJ9MdZ-utRAX/s400/E.O.Hoppe+%7E+Hand+study,1925.jpg)
E.O.Hoppe ~ Hand study,1925
__________________
معصومه ضیائی
شباهتهای تصادفی
حالا شبیه مادرم شدهام
وقتی که ترکش میکردم و نمیدانست
حالا شبیه تو شدهام
وقتی که دوستم داشتی و نمیدانستم
حالا شبیه خودم شدهام
خانهای ویرانه و
کلیدی در مشت
نشستن با مرگ
آمدند
روزها در هم خیره شدیم
کنار هم
ه ه ه از همه چیز گفتیم
جز سالهای رفته
دیدار دوباره
و مرگ
که میان ما نشسته بود.ه
از کتاب تازه منتشر شدهی "سکوت صدای روشنی دارد"، آلمان- آوریل 2010ه
_____
__
1 comment:
مدتی بود این همه خیره به تازگی نبودم. به شعر.
Post a Comment