Azita Ghahreman
______________________
آزیتا قهرمان
____________________
دستور تهیه یِ یک آدم
به متر و
وزنه ها باید برگردم
به شاقول و دایره ؛ پرگارو گونیا
گِرَم میزان
الحراره ثانیه
به اندازه ی
سکوت دست های قحطی
قطره چکان
پیمانه ماشین حساب
باید کُند و
یواش بنویسم
دریا با صدای کشیده و آرام
جنگل خش خشِ خیس ِیک برگ
در این هوای
خسیس وابرهای محدب
اشاره ها
کافی اند
لای درزها
از لیوان هایِ کف آلود
نشت کرده ام
ازتمام سوراخ های لحیم و
لبه های با چسب محکم شده
غلیظِ ِغلیظ شیرین
و سَمی
کپسول های
هوا فنرهای تنگِ گردِ سینه
دندانه های
تیزِ دور صدا دالبُرهای اطراف باد
نفس نفس !
من به شدت
مایل به خوردن شما با دست
و ناقلِ
عطسه هایی دیوانه ام
باید صاف و
دور بایستم اما
پت پت شعله را زیر گلویم کمتر و...
برگردم سوی
حروف زخمی و آهستگیِ بال ها
برگردم به
خال های سفید و پرهای سیاه
تق تق ِ
ارواح پشت ِدری که نیست
به شتک های
خون
پشنگ نور
ذرات ِشادی
در تلسکوپ
باید کم کم
برگردم !
_________________________
The Cure - Lovesong
_
No comments:
Post a Comment