sharareh kamrani
____________________
Kasimir Malevich, Red Cavalry (1918)
_____________________
شراره کامرانی
گرگ و میش
مجبور می شوی
به گذشته برگردی ...ه
همهمه كارواني دور
از نزديك می آيد ...ه
از اين پهلو ...ه
... به آن پهلو
به يلدايی فكر كن
كه گرگ و ميشی
در سياهی رمه های هفت آبادی
به چشم نمي آيد.ه
به جاده ابريشم
كه اگر دوباره رونق گيرد
درِ اين مهمانخانه متروك
به روي تاجرانی باز می شود
كه با بار نمك از راه می رسند
تا زخمی كهنه را بخندانند .ه
خدا كند چشم باز كنی و ببينی
اين كابوس تمام شده
وگرنه هر بار گرگي زوزه بكشد
تا مغز استخوان به ياد می آوری
چنگال های خونی
فقط
براي سرشماری گوسفند ها
آفريده نشده اند .ه
به گذشته برگردی ...ه
همهمه كارواني دور
از نزديك می آيد ...ه
از اين پهلو ...ه
... به آن پهلو
به يلدايی فكر كن
كه گرگ و ميشی
در سياهی رمه های هفت آبادی
به چشم نمي آيد.ه
به جاده ابريشم
كه اگر دوباره رونق گيرد
درِ اين مهمانخانه متروك
به روي تاجرانی باز می شود
كه با بار نمك از راه می رسند
تا زخمی كهنه را بخندانند .ه
خدا كند چشم باز كنی و ببينی
اين كابوس تمام شده
وگرنه هر بار گرگي زوزه بكشد
تا مغز استخوان به ياد می آوری
چنگال های خونی
فقط
براي سرشماری گوسفند ها
آفريده نشده اند .ه
_______________________________
Dilli | No One Killed Jessica
____________
No comments:
Post a Comment