Hashem Khosroshahi
______________
Kumi Yamashita
________________
هاشم خسروشاهی
کاستامونو
در این قوس گرگ و میش
1-ه
مثل مصرعی کوتاه نگاه می کنی
ابری که می گذرد سفید
گفته بودم که از نگاه تو می ترسم ه ه ه گفته بودی
بوته های گیسوانت به زبان واژه های من می پیچد...
عجب دریای نابهنگامی!ه
باران نیسان روی روی تو زیباست ه ه ه لب به لب
خیال از خیال می جهد نگاه از نگاه
نوزاد صد ساله دنبال حباب رنگی حرفهای توست
عجب نسیم اطلسی!ه
حالا نمی فهمم چرا یادم نمی روی
بگذار آهوان بیآرامند آنجا
واژه از واژه می پرده ه ه دیوارهای مجاز
زیبایی تو یاقوت سرخ و سیاه ابدی
باور کن باورم نمی شود که می شوی و می شوی
حالا برو برو ه ه ه آنقدر که خط میان من و تو گرگ و میش
عجب خنده بهارانه ای!ه
در این خرابه مدور جز تو کیست که می برد از یاد تبعیدی مرا
در این مدور خراب جز...ه
حالا بیا بیا
آفتاب بالا بزن از پستان بادبان
ابری که می گذرد سفید
خط میان تو...ه
عجب شعر پرنده ای
خماری سحرآلوده در جنون
لبریز می شوم از تو ه ه ه در این قوس گرگ و میش
2-
در حقیقت من حقیقت را همانجا گم کرده ام جابجا
وقتی سیاهی شب و سیاهی زلف و سیاهی چشم
در حقیقت حقیقت حرفی ندارد
مسئله لب های توست
انگار می خواهی بگویی و نمی گویی
مسئله لب های توست ه ه ه آن دو گشوده ابدی
انگار می خواهی ببوسی و می بوسی و می مانی
نخستین زنمرد زائیده است یکشبه از میان دو کف خویش
آنکه خون ریخت در تنه درختان صدر ه ه ه مادر برهنه جهان
وگرنه قصه طولانی است
حالا دوباره بیا با این کنار داغ ه ه ه با آن دو بدر لرزان
با آن دوبدر بیائی کنار چه می شود
پوف ف ف ف
گیسو بزن از شب و سیاهی و چشم
مثل مصرعی کوتاه نگاه می کنی
ابری که می گذرد سفید
گفته بودم که از نگاه تو می ترسم ه ه ه گفته بودی
بوته های گیسوانت به زبان واژه های من می پیچد...
عجب دریای نابهنگامی!ه
باران نیسان روی روی تو زیباست ه ه ه لب به لب
خیال از خیال می جهد نگاه از نگاه
نوزاد صد ساله دنبال حباب رنگی حرفهای توست
عجب نسیم اطلسی!ه
حالا نمی فهمم چرا یادم نمی روی
بگذار آهوان بیآرامند آنجا
واژه از واژه می پرده ه ه دیوارهای مجاز
زیبایی تو یاقوت سرخ و سیاه ابدی
باور کن باورم نمی شود که می شوی و می شوی
حالا برو برو ه ه ه آنقدر که خط میان من و تو گرگ و میش
عجب خنده بهارانه ای!ه
در این خرابه مدور جز تو کیست که می برد از یاد تبعیدی مرا
در این مدور خراب جز...ه
حالا بیا بیا
آفتاب بالا بزن از پستان بادبان
ابری که می گذرد سفید
خط میان تو...ه
عجب شعر پرنده ای
خماری سحرآلوده در جنون
لبریز می شوم از تو ه ه ه در این قوس گرگ و میش
2-
در حقیقت من حقیقت را همانجا گم کرده ام جابجا
وقتی سیاهی شب و سیاهی زلف و سیاهی چشم
در حقیقت حقیقت حرفی ندارد
مسئله لب های توست
انگار می خواهی بگویی و نمی گویی
مسئله لب های توست ه ه ه آن دو گشوده ابدی
انگار می خواهی ببوسی و می بوسی و می مانی
نخستین زنمرد زائیده است یکشبه از میان دو کف خویش
آنکه خون ریخت در تنه درختان صدر ه ه ه مادر برهنه جهان
وگرنه قصه طولانی است
حالا دوباره بیا با این کنار داغ ه ه ه با آن دو بدر لرزان
با آن دوبدر بیائی کنار چه می شود
پوف ف ف ف
گیسو بزن از شب و سیاهی و چشم
____________
Piano Quintet for Piano and Strings in G minor, Op. 57; II. Fugue (adagio)
Dmitri Shostakovich, composer
Dmitri Shostakovich, piano; Beethoven Quartet (Vassily Shirinsky, violin; Dmitri Tsyganov, violin; Vadim Borisovsky, viola; Sergei Shirinsky, cello)
______________________
1 comment:
خواستم نگویم/ نشد /نتوانست.
...
دو شعر زیبا/ بعد مدت ها
ممنون از درخشانی کلمات
ممنون از شاعر گرانقدر
Post a Comment