Shahrokh Tondrow Saleh
___________________
Peter Goin (b. Nov. 26, 1951) People in Nature, Narrative Photogram
_____________________
شاهرخ تندرو صالح
در نیمروز ساکت پاییز
به یاد راوی ِ آوازهای شرجی اندوه ؛ منوچهر آتشی
از گوشه ی افق
سیاهی قیر مذاب میراند و می راند تا انتهای روح
قد میکشد تباهی و تکرار ...
ما دست بسته
خسته
آوار می شویم
در قاب های مرده ی هر روز
در کوچه ها خیابان ها ، در یادهای سرد ِ موازی
در سردی ِ طلوع وُ تماشا
پروانه ی امید
مُچاله
بر یاسِ سپید
در دستهای عاشق ویران
ماهِ مویه گر
اسب ِ سپید ِ گمشده ی ایل
یال سوخته بر میآید از رؤیاهایی کبود
در نیمروز ساکت پاییز
بوشهر خواب میبیند
ققنوس ِ پیر ِ خود را پرپر
بر تشت ِ خاکستر
آتش گرفته حنجره ی ماه
تعبیر خواب ِ مرده ی امروز است
این مور مور
یا ابتدای سرد ِ تماشاست ...ه
بیداری است یا خواب این روزها که می گذرد از ما ؟!ه
در دور دست ِ دریا صدای شروه خوانی جاشوهاست
هلهله ی فانوس های دریایی
سیلی سیلی سیلی سیلی ِ امواج بر موجکوب ِ ساحل ِ تنها
و بانگ ِ رود رود
در کوچههای شرجی آواز
بر پشت ِ بام های تماشا
ماهیان جنوب !ه
بندر وحشیی ِ رازها وُ نفت
نخل های تنگستان ، گناوه ، دیلم
خرما !ه
دشتستان !ه
جاشوها !ه
شماها برادری داشته اید که گونه هاش به رنگ خورشید ِ بِرِشته بود
و دست هاش ، اقیانوسِ آرام
و چشم هاش ، اقیانوس کبیر
او رفته است ...ه
سیاهی قیر مذاب میراند و می راند تا انتهای روح
قد میکشد تباهی و تکرار ...
ما دست بسته
خسته
آوار می شویم
در قاب های مرده ی هر روز
در کوچه ها خیابان ها ، در یادهای سرد ِ موازی
در سردی ِ طلوع وُ تماشا
پروانه ی امید
مُچاله
بر یاسِ سپید
در دستهای عاشق ویران
ماهِ مویه گر
اسب ِ سپید ِ گمشده ی ایل
یال سوخته بر میآید از رؤیاهایی کبود
در نیمروز ساکت پاییز
بوشهر خواب میبیند
ققنوس ِ پیر ِ خود را پرپر
بر تشت ِ خاکستر
آتش گرفته حنجره ی ماه
تعبیر خواب ِ مرده ی امروز است
این مور مور
یا ابتدای سرد ِ تماشاست ...ه
بیداری است یا خواب این روزها که می گذرد از ما ؟!ه
در دور دست ِ دریا صدای شروه خوانی جاشوهاست
هلهله ی فانوس های دریایی
سیلی سیلی سیلی سیلی ِ امواج بر موجکوب ِ ساحل ِ تنها
و بانگ ِ رود رود
در کوچههای شرجی آواز
بر پشت ِ بام های تماشا
ماهیان جنوب !ه
بندر وحشیی ِ رازها وُ نفت
نخل های تنگستان ، گناوه ، دیلم
خرما !ه
دشتستان !ه
جاشوها !ه
شماها برادری داشته اید که گونه هاش به رنگ خورشید ِ بِرِشته بود
و دست هاش ، اقیانوسِ آرام
و چشم هاش ، اقیانوس کبیر
او رفته است ...ه
__
~ anadolu köçek
kolektif istanbul has been mainly based on such a purpose that is about musical variance of eastern europe in the sense of traditional repertories. by this intention which primarily refers to a subjective positioning on musical understanding through ethnic and traditional music is what the project aims to acknowledge cultural sharing and meetings in where the ” traditionally repertory” represents the bulk of the marriages and to rituals that are surrounded by. the main context of the musical purpose is mostly focusing on the “meeting” of anatolian and balkan cultures. the project has been coming to the result in which it have had two steps of musical springs, are both the five years traveling, coincidences and meetings of french saxophone player richard laniepce, and the “company” what is carried by a kolektif of musicians who are attached to a specific character of music while appreciating musical explorations, as well. (quotation)
________________
No comments:
Post a Comment