Friday, April 1, 2011

Youssef Sadigh

__________________


یوسف صدیق (گیلراد)ه
____________________

رویاهایت را کوک کن!ه

هماره بازمی‌آید کولی بهار.ه
هماره بازمی‌آید
و پولک‌های رنگینش را
در خواب خاک می‌‌افشاند.
ه
هماره بازمی‌آید
با واژه‌های معطر
با رنگ‌های سخنگو
و برفی را که در ته فکرت مانده،
ه
آب می‌‌کند.
ه
* * *

رسوب نمک را
از پلک‌هایت که بشویی؛
ه
خوشنویسی خورشید
بر شیشه‌های پنجره آغاز می‌‌شود
و پرواز درناها
از سمت آسمان مه‌ آلود البرز.
ه
نگو! نگو!ه
که بنفشه پلک نخواهد زد؛ه
که هیچ سطری را
از واژه‌های پژمرده گریزی نیست.
ه
پس این خطابه‌های کوچک سبز
بر شاخه‌های درختان
از چه می‌‌گویند؟
ه
پس اینهمه متن عاشقانه‌ی پرشور
و قطره‌های نور، چکیده از قلم دوست
از چه می‌‌گویند؟
ه
نگو که حنجره‌ام همیشه تاریک است
و رنگ‌های سخنگو
به تلخی‌هایم منگنه شده‌اند.
ه
* * *

چنگ باستانی نوروز را برگیر و
کنار سفره‌ی هفت‌سین،
از "یاد یار مهربان" سرشار
رویاهایت را کوک کن!ه

در آستانه‌ی نوروز ۱۳۹۰


__________________

No comments: