Mohammad Bagher Kolahi Ahari
___________________
Allison Diaz- “Haunted Mirrors,” 2010
__________________________
محمد باقر کلاهی اهری
باران
صدای باران است
یا کبوترانی بر سفال فلک نک می زنند
اینجا در این شب نزدیک
در این شب منزوی
باران با انگشتان خیسش
با لیوان های نصفه
همیشه یک جوری حرفش را نصفه می گذارد
بی هیچ بهانه ای با دمپائی هایش می رود
و درِ حیات ، وامانده است
گلهایی هستند که پشت سر باران آه می کشند
یا معشوقانی غمزده با دامن هایی نخی
بر نیمکتی در یک عکس
یا در وسط اشک های عاشقی
که مثل یک شعر احساساتی ، پیِ کارش رفته است
یا کبوترانی بر سفال فلک نک می زنند
اینجا در این شب نزدیک
در این شب منزوی
باران با انگشتان خیسش
با لیوان های نصفه
همیشه یک جوری حرفش را نصفه می گذارد
بی هیچ بهانه ای با دمپائی هایش می رود
و درِ حیات ، وامانده است
گلهایی هستند که پشت سر باران آه می کشند
یا معشوقانی غمزده با دامن هایی نخی
بر نیمکتی در یک عکس
یا در وسط اشک های عاشقی
که مثل یک شعر احساساتی ، پیِ کارش رفته است
_________________
No comments:
Post a Comment