Mehrnoosh Ghorbanali
________________

Niki de Saint Phalle
________________
مهرنوش قربانعلی
بند بازی
ظرفيتی موزيكال ندارند
شعرهايی كه به دنيا آمدهاند، لال
ميبخشيد
ه«بانوی زيبای من»ه
به درشتی چشمهايتان بيشتر می آمد
ُاسكاری كه نصيب دستهايم شد
كفزدنهای صحنه كه تمام شود
تعظيمی بر صندلی اش تكيه می دهد
رگهايی بند باز ندارم
صفحههايی پشت سرم می گذارند ُو برمی دارم
می روم، خاك صحنه را می بوسم، می روم
مثل جنگهای صحرايی بی قاعده ام
كنار دستم هيچ تكنيكی نيست
از سركشی است كه باران می آيد
ديمی زمينی را آرزو نمی كند
باوركن! اشباع شدهام از بلندی دامنم
و تابوتی شيشهای كه با تكه سيبی در دهان در آن می خوابم
از زيركی ام قدری در بانك می گذارم
حدسهايی را نمی زنم
تصميمهايی را براي تعطيلی جا می گذارم
دفترم را گردگيری ميكنم
همسرم را سرخط می نويسم!ه
شعرهايی كه به دنيا آمدهاند، لال
ميبخشيد
ه«بانوی زيبای من»ه
به درشتی چشمهايتان بيشتر می آمد
ُاسكاری كه نصيب دستهايم شد
كفزدنهای صحنه كه تمام شود
تعظيمی بر صندلی اش تكيه می دهد
رگهايی بند باز ندارم
صفحههايی پشت سرم می گذارند ُو برمی دارم
می روم، خاك صحنه را می بوسم، می روم
مثل جنگهای صحرايی بی قاعده ام
كنار دستم هيچ تكنيكی نيست
از سركشی است كه باران می آيد
ديمی زمينی را آرزو نمی كند
باوركن! اشباع شدهام از بلندی دامنم
و تابوتی شيشهای كه با تكه سيبی در دهان در آن می خوابم
از زيركی ام قدری در بانك می گذارم
حدسهايی را نمی زنم
تصميمهايی را براي تعطيلی جا می گذارم
دفترم را گردگيری ميكنم
همسرم را سرخط می نويسم!ه
_______________
No comments:
Post a Comment