Saturday, October 1, 2011

Youssef Sadigh

_____________


Abbas, Lorestan Province (top) and near Tehran (bottom), 2001
________________

یوسف صدیق (گیلراد)ه
تناسخ

نه !ه
صدای بوق نیست این.
نفیر نفس گیر آژیر است
که رنگ از نگاه می‌ روبد.
ه
*
پا
بر پدال توقف
و دانه‌های تناسخ
در گلوی ساعت شن.
ه
*
پشت فرمان
موش آب کشیده می‌‌شود ببری.
ه
ببری که راننده‌ی خندانی بود.ه
ببری که گیج نمی‌خورد.ه
*
ه< سرعت غیر مجاز آقا ! سرعت غیر مجاز! و جریمه‌ی سنگینی که حال را پنچر می‌‌کند؛ زبان را مضحکه‌ی انکار و جیب را در انتهای جیب، سوراخ.>ه
*
راننده راه که افتاد،
ه
قر و فر‌ "شش و هشت" هم
چیزی شبیه "روضه‌ی قاسم" بود
و خیابان
سنگلاخ بی‌ انتهایی
که از دوزخ آغاز می‌‌شد
و لاکپشتی را
سلانه سلانه بدرقه می‌‌کرد.ه

۱۳۹۰
_________

No comments: