Reza Farmand
____________________
Ron Mueck, “In Bed” 2005
_______________
رضا فرمند
واژن
واژن، شاهراهِ تنگِ زندگیست!ه
واژن، کانون برهنگیست!ه
*
در واژن، راهها آب میشوند؛ه
شتابها آب میشوند؛ه
و هوسها سیراب.ه
از گرهای کوچک، آنجا هزاران خوشی باز میشود
*
واژن، زادگاهِ گرم و نرم همهی انسانهاست؛ه
پیامبران و خدایان نیز از شکاف واژن پا به جهان گذاشتهاند
ما همه اهل واژنایم!ه
*
تارهای نازک واژن از آب و شتاب است
تازهای نازک واژن از هوش خیس و خوشیست
دینباوران هیچگاه نتوانستند آن را دُرُست بنوازند
عرفانیان هیچگاه نتوانستند به آهنگ آن دست ببَرند
*
واژن که سخن میگوید پیامبران سکوت میکنند
واژن که سخن میگوید پیامبران مینویسند
*
واژن را درست معنا کنیم
واژن، کانون زندگیست؛ه
و هر جنگی را شکست داده است!ه
واژن، کانون برهنگیست!ه
*
در واژن، راهها آب میشوند؛ه
شتابها آب میشوند؛ه
و هوسها سیراب.ه
از گرهای کوچک، آنجا هزاران خوشی باز میشود
*
واژن، زادگاهِ گرم و نرم همهی انسانهاست؛ه
پیامبران و خدایان نیز از شکاف واژن پا به جهان گذاشتهاند
ما همه اهل واژنایم!ه
*
تارهای نازک واژن از آب و شتاب است
تازهای نازک واژن از هوش خیس و خوشیست
دینباوران هیچگاه نتوانستند آن را دُرُست بنوازند
عرفانیان هیچگاه نتوانستند به آهنگ آن دست ببَرند
*
واژن که سخن میگوید پیامبران سکوت میکنند
واژن که سخن میگوید پیامبران مینویسند
*
واژن را درست معنا کنیم
واژن، کانون زندگیست؛ه
و هر جنگی را شکست داده است!ه
۲۳ اوت ۲۰۱۱
_____________
No comments:
Post a Comment