Nahid Arjouni
_______________
by kate macdowell
______________
ناهید عرجونی
تو نمی میری
تونمرده ای
حتي اگر تمام ديوارها سياه پوش شده باشند
وكلاغ ها خبرت را بچسپانند به عريانی تيرهای برق
تو نمرده ای
حتی اگر موهايت را خاك خورده باشد
وجوانی ت داستانی شده باشد برای زن های همسايه
اينجا پشت مرگ
جايی هست كه ما با هم قرار می گذاريم
جايی كه تند تند برايت از خيابان می گويم
از نفس هايمان كه بند آمده بود
از تو كه از پا افتادی
از دست های خودم كه رو به بالا بود
مي خواستم برايت امان بگيرم
برای نفس های جوانت
كه ندادند
تو نمرده ای
بهار كه بيايد
دوباره از خاك سر در مي آوری
دوباره می خندی
ومي گويی سر در نمی آورم
چطور می توانستم اين همه آرزو را
به خاك ببرم!ه
حتي اگر تمام ديوارها سياه پوش شده باشند
وكلاغ ها خبرت را بچسپانند به عريانی تيرهای برق
تو نمرده ای
حتی اگر موهايت را خاك خورده باشد
وجوانی ت داستانی شده باشد برای زن های همسايه
اينجا پشت مرگ
جايی هست كه ما با هم قرار می گذاريم
جايی كه تند تند برايت از خيابان می گويم
از نفس هايمان كه بند آمده بود
از تو كه از پا افتادی
از دست های خودم كه رو به بالا بود
مي خواستم برايت امان بگيرم
برای نفس های جوانت
كه ندادند
تو نمرده ای
بهار كه بيايد
دوباره از خاك سر در مي آوری
دوباره می خندی
ومي گويی سر در نمی آورم
چطور می توانستم اين همه آرزو را
به خاك ببرم!ه
______________________
No comments:
Post a Comment