Fariba Sedighim
____________________
Tamara Rojo and Guillaume Côté in Strictly Gershwin
_________
فریبا صدیقیم
طوفان که رد میشود
طوفان که از لبههای تیز من عبور
میکند
عینکم نقاش میشود
سفید را از پیریام
می دزدد
و امشبِ سرخی را به
موهایم وعده میدهد
طوفان که میگذرد
دریا و ماهی هایش در دهانم آواز میخوانند
طوفان!
که روزی تلاطم دستش میخواست
روز و شب را از عقربه ها بدزد و در انبوه ماسهها پنهان کند
میگذرد
تا رنده کنم سیاهی شب را مثل تمام چیزها که تمام
و چین چین
صبح خودش را برساند به دامنم
سرخ
آوازه خوان
طوفان که میگذرد
هورمونهای
عصیانگر را روبرویم
مینشانم و
با هم
در سینی صلح چای مینوشیم
سال
نو هر لحظه تمدید میشود
" دو هزار"،
میشود
خیابان شمیران
و "سیزده" ،
بستنی
فروشی گل و بلبل
با زنهایی
که کدورتشان به کوتاهی دامنشان است
و من
که پیاده راه میافتم
از آنجا و بستنی می لیسم شوق را تا اینجا
و باز تا قهوهایِ خاطرات چشم های قدیمی
پوستِ
جوانم نامزدیهایش را از سر میگیرد
آبتنی میکنم در انواع عطرهایی که بوسه بر
نارگیل سینه ام میزنند
از روزهای گیج طلاق میگیرم
به تقویم امر میکنم که دست
سنگینش را از روی نفس هایم بردارد
و به بهشت اجازه می دهم
که پوست خشکم
را با حوله ای مرطوب کمی بارانی کند_____________
No comments:
Post a Comment