Robab Moheb
______________
___________
هَژهار.ه
و آن دندان زیادتی باشد مر اسب را
که تا آن را نشکنند یا نکنند
اسب علف را به فراغت نمی تواند
خورد و فربه نمی شود. (برهان ) (رشیدی)ه
و آن دندان زیادتی باشد مر اسب را
که تا آن را نشکنند یا نکنند
اسب علف را به فراغت نمی تواند
خورد و فربه نمی شود. (برهان ) (رشیدی)ه
بالاپوش شب پوشیده ه ه مادرِ الفبا.ه
دیگر هیچ آلتی چنگی به دلش نمی زند .ه
هزارپاها ه ه که نافش را مکیدند ه ه مُردند
شاپرک های بی قراره ه از نوازش ران هایش ه ه مردند
و پلنگ که بر چهل سوی پستان چنگ می کشید
انگار چهل ستون سربی بود وُ بالای هر ستون یک دهان
دندان های زائدِ اسب را می شمرد
و شعر حرفِ تازه ای نداشت
و شعر بوی خودش را کم داشت
و شعر روی شیارهای صورتِ مادرِ الفبا نوشت:ه
دیشب به لوگوس تجاوز شد
و انجیل خود را برگی زد
و عقل از سر خطوط پرید
و اسبِ کاغذی فربه شد.
و من کنارِ خودم ماندم:ه
شاعری با چند دندانِ زائد.
و دره ه هنوز بر همان پاشنه می چرخد
که مردمک
که پلک ...ه
دیگر هیچ آلتی چنگی به دلش نمی زند .ه
هزارپاها ه ه که نافش را مکیدند ه ه مُردند
شاپرک های بی قراره ه از نوازش ران هایش ه ه مردند
و پلنگ که بر چهل سوی پستان چنگ می کشید
انگار چهل ستون سربی بود وُ بالای هر ستون یک دهان
دندان های زائدِ اسب را می شمرد
و شعر حرفِ تازه ای نداشت
و شعر بوی خودش را کم داشت
و شعر روی شیارهای صورتِ مادرِ الفبا نوشت:ه
دیشب به لوگوس تجاوز شد
و انجیل خود را برگی زد
و عقل از سر خطوط پرید
و اسبِ کاغذی فربه شد.
و من کنارِ خودم ماندم:ه
شاعری با چند دندانِ زائد.
و دره ه هنوز بر همان پاشنه می چرخد
که مردمک
که پلک ...ه
___
No comments:
Post a Comment