Monday, June 1, 2009

Azar Kiani

__________




آذر کیانی
_________



آخرين نگاهم ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه به ندا آقاسلطان



اجازه هست؟ه
انگشتم نقش صورت كدام استاد؟ه
اين درس سوالات زيادي دارد
همه ي اين دنيا آيا
مساويست با يك گلوله؟ه

دنيا مرده بود
آخرين نگاه اما عجب درسي!!!:ه
در آيند و روند دست ها
اريب تبريزيها
پروانه يي چشمم را دزديد و
لابلاي تاول هاي اجتناب ناپذير
پر از رآي و خيابان گم كرد.ه
.........
.........
خبرم كردند سايه هاي آشنا
پرنده يي كه پر كشيد
كنار تولدش ايستاده است
كنار بيست و هفت سبزه و سيب و آينه
كنار بيست و هفت لاله
كنار لحظه هاي سبز
و مرتب ميخواند
من زنده ام
باوركنيد!ه



____________

1 comment:

azadeh davachi said...

پرنده ای که پر کشید
کنار تولدش ایستاده است

شعر بسیار زیبایی بود مرهمی برای زخمهایمان که تکرار می شود ممنونم و موفق باشید