Sunday, January 1, 2012

Zobeydeh Hoseini

________________


DeLand, FL, 1996 1996 © Dan Biferie
___

زبیده حسینی
1
باید یکی میشدیم تا از جیب این خبابان گُر گرفته بیرون / از پیراهنی که تن کرده ست تیرهای برق را / بیرون ..ه
ه(دکمه های از تو افتاده را / لای انگشت های کوچه باز می کنم)ه
بیچاره آن که فکر کرده ست از زرق و برق خیابانها سر از آدمهای تو در می آورد /ه
مانده ام این گرگ های از دهان در آمده را روی کدام کاغذ می نویسی که هی زوزه می کشند جهان را ؟!ه
من که نه توی این تاکسی ها چشم گم کرده بودم / نه توی آن چشمه ها تن/ه
حالا تو هی پلاک اشتباه به خوردم بده
خیابان شدیدا" خیابان است
به دست هایش نرسیده ترس خورده ام
به ترس هایش نرسیده /حرص .
ه
بگو چند خانه در من دویده ای درختان را ؟ه
که برنزه روی و سیاه موی / برگهایم را سپید بالا گرفته ام / یک دست جام باده و یک دست ... /ه
با این مداد مگر می شود روی تن تو شعری نوشت که خدا خوشش بیاید درخت جان !؟ه
دست که نمی شوی / تنه می شوم
حالا هی پشت پا بزن کوچه ام را
دیوارهای حیاط ِنداشته ام را
پارکینگ ِ بوی سیگار گرفته ام را
در گیر و دار دست و پایی که در من دست داشته اند
دبستان شاخه های تو اینجا چه می کند بچه ؟!
ه
بیرون بزن از کوچگی ام
وتکه های سبز م را /در بیست و چند حلقه بچرخان /
ه
من نیمکت شده ام /ه
و کلاغ ها
بر گور بی جنازه ی این شهر
قارقار می کنند .
ه


2.

از جایی شروع می شوی/ که ادامه اگر داشته باشد مرگ/ وصله ی ناجور ِ دلت می شود ،
ه
/ دستی / که به بند می کشد آتش را /ه

از جایی شروع/ که خیس اگر ببارد خاموش / جهانی فرو می غلطد از تن/
ه

ه( سنگی که لنگ مانده است / از دست و پای رودخانه ، کش می آید /)ه
در کجای خانه ی باد آرام می گیرد

از همین جا شروعت کرده ام /و سطرها اگر بگذارند/
ه
تکه های صیقل خورده ات/ه
چسبیده به جغرافیای کاغذ / ریشه از رنگ ها می گیرند.
ه

ریخته در آمد و شد کلاغی / که مرا می برد /که از من می پرد /
ه
و چه زردها از افتادنم / قصه می شوند

ریشه بر طنابی بسته ای / که شروعم می کند /
ه
باد دست بر دارم نیست

از "هر جای " شروعت / به پایان مسیری می رسی /ه
که در ابتدای ات من به پایان رسیده ام



________________________

No comments: